درباره وبلاگ


زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که غم از رو برود
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان




Alternative content


عشق نیمه




 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هرگز از من مخواه که تو را فراموش کنم که من در هوای تو و برای تو نفس میکشم.چشمان ابری ام زیر سایه آن درختی که تو را دیدم بارها باریدند و به امید دیدارت هر روز صبح با تمنا کوچه پس کوچه ها را به نظاره نشستند.شاید نشانی از تو بیابند.ای کاش دوباره بی خبر یک روز برای دیدنم بیایی،من به انتظار دیدارت همیشه چشم به راه خواهم ماند



دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 23:7 ::  نويسنده : کاظم

اجازه هست که عشقتو،توکوچه هادادبزنم؟

روپشت بوم خونه هااسمتوفریادبزنم؟

اجازه هست که هرنفس ترانه بارونت کنم؟

ماه وستاره روبازم فدای چشمونت کنم؟ 

اجازه هست که خنده هات قلبموازجابکنه؟

بهت بگم عاشقتم،دوست دارم یه عالمه

اجازه هست نگاهتو،توخاطرم قاب بکنم؟

چشمی که بدخواهمونه،به خاطرت خواب بکنم؟

اجازه فریادبزنم:توقلبمی تابه ابد؟

بدون اگه رسوابشم به خاطرت خوبه،نه بد!

اجازه هست دریاباشم،کویرروپیمونه کنم؟

توصدف دلم بشی،من تودلت خونه کنم؟

اجازه هست....؟؟



دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 23:4 ::  نويسنده : کاظم

خداحافظ گل همواره در یادم!خداحافظ

            نگار خوش خط و خالم-پریزادم-خداحافظ

من و تو راهمان از هم جدا-تقدیرمان اینست

            تو چون شیرین و من از نسل فرهادم!خداحافظ

اگر چه حتم دارم که مرا از یاد خواهی برد

            ولی هرگز نخواهی رفت از یادم،خداحافظ

دگر بعد از تو ای خورشید تابستانی عمرم!

            ببارد برف دی در تیر و مردادم،خداحافظ

تو را با لحظه های سبز و شیرینت رها کردم

           و خود چون برگ پاییزی که افتادم،خداحافظ

و کاش آن لحظه را هرگز به چشمانم نمی دیدم

           نگاهت را-پس از آنکه ندا دادم:خداحافظ



دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 23:2 ::  نويسنده : کاظم

فصل ها عوض میشود

بهار تابستون پاییز زمستون

اما

در زندگی ِ من چیزی عوض نمی شود

جز رنگ ِ موهایم



دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 22:41 ::  نويسنده : کاظم

سایت عاشقانه ساکار

برای زن که نباید زیاد شعر نوشت ، باید برایش مدام شعر خواند .
مهم نیست که شعر مال او باشد یا نه ، زن دوست دارد معشوقش برایش شعر بخواند
و وقتی در شعر حرفی از بوسه می آید اورا ببوسد ،
وقتی حرفی از گیسو باشد موهایش را نوازش کند
و اگر کار شعر به جدایی کشید ، محکم دست زن را بفشارد و بگوید :
اما من که تورو تنها نمیزارم …



دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 22:35 ::  نويسنده : کاظم

هرچی با تو خندیدم ، هر چی گریه کردم

هر چی احساس کردم

نمیدونم کدوم آرزو، تو رو صدا کرد ؟

نمیدونم کدوم خواهش ، معنای خواهش من شد ؟

نمی دونم کدوم شک و تردید ، واژه های دردآلود منو از یادت برد ؟

نمیدونم چرا این قصری رو که تمام نفسهام تو اون محبوس بود

یه شبه خراب شد؟

همه راها رو رفتم

همه درارو کوبیدم

با تمام حسم صدات کردم

ولی نفهمیدم چرا؟

چرا نشد پیدات کنم

چرا نشد مال من باشی؟

می دونم بی تو بودن سخته. تو این چند وقت خوب مزه اش رو چشیدم

اما من تسلیم تقدیرم. تسلیم انتخاب تو

خدايا خوشبختش کن با هر کی که خودش می خواد

شاید وقتی خوشبخت شد یاد من بیفته که تنها آرزوم خوشبختیش بود



یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : کاظم

                                                                            تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد



یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, :: 12:48 ::  نويسنده : کاظم

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد



یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, :: 12:29 ::  نويسنده : کاظم

 

 

 

 

 

سایت عاشقانه ساکار

 

از چشمهات هر چه بگویم عجیب نیست
سرزمین من همین لبخند های توست که میانه ی جزر و مد نگاهت گیر میکند
نمیداند بیاید یا برود
باشد یا نباشد
بخندد یا…!!!!!

 



یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, :: 11:29 ::  نويسنده : کاظم

 

مهربانم ،

 

بهانه های گاه و بیگاه مرا به دل نگیر ؛

 

از دلتنگیست ؛

 

آنچه پس از دقایق دوری ، در صدایم میشنوی دلخوری نیست...

 

تمام حجم دلتنگیهای دنیاست

 

وقتی حضورت کم می شود ،در دلم محو نمی شوی ،

 

ته نشین می شوی،

 

و با هر تلاطمت جاری می شوی در من...

 

نمی دانم این روزها چرا انقدر بی طاقت شده ام،

 

حسود شده ام،

 

تو  را همیشه می خواهم؛

 

تو را فقط برای خودم می خواهم؛

 

دل نوشته هایم را مجازات مکن !

 

دلم نوشته است !

 

میدانی که عزیزم ، دل دیوانه است ، تکلیفی بر او نیست !

 

دلم بازی میکند با کلمات، با دستهایم، با حرفها !

 

تا آخر این طور به پایان برساند .

 

♥ ღ دوســـتت دارم ღ ♥ 



یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 15:12 ::  نويسنده : کاظم

 

چـــرا دلـــت گــرفـته؟

 

او هــم آدم اســت...

 

اگـر دوســتت دارم هــایـــت را نــشنیده گـرفــت...

 

غصــه نخــور...

 

اگــر رفــت...

 

گریـــه نکــن...

 

یــک روز چشمـــان یــک نفـــر عاشقـش می کــند...

 

یــک روز معــنی کـم محــلی را مـــیفهمد...

 

یــک روز شکــستن را درک میــکند...

 

آن روز مــیفهمد آه هــایی کــه کــشیـدی از تــه قلـــبت بـــوده...

 

میفـــهمد شکستــن یـــک آدم تــاوان سنـــگینی دارد...



یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 15:8 ::  نويسنده : کاظم

★.¸¸.•*´`*•.¸★★¸.•¨ `*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★

 

وقـتـي چشمـــات روبــرومــه

 

کــي مي خــواد مثــل تــو بـاشــه ،مثــل تــو کــه بــي نــظيري

 

مثــه تــو کــه بـا نـگاهـت ، منــو از خــودم مـي گيــري

 

کـي مـي خــواد مثــل تــو بـاشـه ،مثــل تــو کــه تکــيه گـاهـي

 

تــو بــه داد مــن رســيدي،تــوي تــرديد و سيــاهي

 

همـه چــي از تــو شــروع شــد،همــه چــي بـا تــو تمــومـه

 

چــرا دنــيا رو نـبـينــم ، وقــتـي چشمـــات روبــرومــه

 

عــشق تـو پنــاه آخـــر ، واســه قلـــب نيمــه جـونـه

 

کـي مي خــواد مثــل تــو بـاشــه ، کــي مثــه تــو مهــربونــه

 

وقـتي کــه چشــاي خيــسم، ديـگــه جـايــي رو نـمي ديـــد

 

جــــز تــو هــيچ کــس تــو دنـيـا، حـــال و روزمــو نـفهـمـيــد

 

همــه چـي از تــو شـروع شـد،همـه چـي بـا تـو تمومـه

 

چــرا دنـيـا رو نـبينـم ، وقــتي چشمــات روبــرومـه

 

تــو همــه چـيـز رو مي بيـني ، و مــن تــو رو

 

       

  ★.¸¸.•*´`*•.¸★★¸.•¨ `*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★


یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 15:3 ::  نويسنده : کاظم

خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه... خيلي سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري... خيلي سخته که روز تولدت، همه بهت تبريک بگن، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني، بعد بفهمي دوست نداره... خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي، اما اون بگه : ديگه نمي خوامت!



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 15:49 ::  نويسنده : کاظم


سخت میترسیدم از اینکه

من از نژاد شیشه باشم و شکستنی

او از نژاد جاده باشد و رفتنی

آری روزها گذشت ، همان شد ، او رفت ، من شکستم  . . .

 



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 15:45 ::  نويسنده : کاظم

عکس عاشقانه

تو رو آرزو نکردم

این یعنی نهایت درد

خیلی چیزا هست تو رویا

که نمیشه آرزو کرد

تو رو تا یادمه از دور

از همین پنجره دیدم

بس که فاصله گرفتی

به پرستشت رسیدم



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 15:9 ::  نويسنده : کاظم

عکس عاشقانه اشک و گریه

دلـم گـرفته است

نه اینـکه کسی کاری کرده باشد نه

من آنقدر آدم گریز شده ام

که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد !

دلم گرفتـه است که آنچه هستم را نمی فهمند

و آنچه هستند را می پذیرم

و دنیـا هم به رویش نمی آورد این تنـاقض را !


جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 14:57 ::  نويسنده : کاظم

عکس عاشقانه اشک و گریه

یه وقتایی لازمه یکی کنارت باشه

کاری نکنه‌ و حرفی نزنه ها…

فقط باشه…!



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 14:53 ::  نويسنده : کاظم

دلم گرفته …

دلم گریه می خواهد …

آری دلم گرفته...

 از این روزگاران بی فروغ ! از این تکرارهای ناپایان !

دلم گرفته از این همه کینه …. این همه دروغ !

از این مردمان نا مهربان و بی وفا دلم گرفته …….

دلم برای کوچه پس کوچه های مهربانی ها تنگ است !

دلم تنگ است برای کودکی ام 

که پاورچین پاورچین روی سنگفرش های زندگی بی دغدغه قدم می زدم !

دلم برای دلتنگی های شیرین و انتظارهای کشنده تنگ است…!

آری دلم گرفته...



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 14:51 ::  نويسنده : کاظم

عمیقترین درد زندگی ،

دلبستن به کسی است که بدانی به تو تعلق ندارد...

 



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 14:49 ::  نويسنده : کاظم

یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اس اتو میدن ... !

هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... !

وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده , 

راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره ... !

همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... !

آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ... !

... ... اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن ... !

اینایی که همیشه میخندن ... !

اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن ... !

همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن ... !

اینا فرشته ان ... !

تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه , اذیتشون نکنین ... !

تنهاشون نذارین ؛ داغون میشن....



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 14:41 ::  نويسنده : کاظم

من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش



پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:, :: 2:40 ::  نويسنده : کاظم

دلـــــــــــــــم تنگهــــــــــــــ....

وقتی نمیدونی تو دلت چی میگذره !

وقتی نمیدونی از این دنیای لعنتی چی میخوای!

وقتی قبل از اینکه چیزی رو بخوای اون چیز نابود میشه !

وقتی همهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باهات قهرند!

وقتی نفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرین شده ای !

چه دلیلی داره که ارزوییـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داشته باشی؟

 چه دلیلی داره چیزی رو دوستـــــــــــــــــــ داشته باشی ؟

چه دلیلی داره به زندگیــــــــــــــــــــــ ادامه بدی؟



پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:, :: 2:37 ::  نويسنده : کاظم

                                                                                         

 

نمی دونم از کــجا شروع کنم قصه تلخ ســـــادگیمـــو

نمی دونم چرا قسمت می کنم روزای خوب زندگیمو

چــــــرا تو اول قصه همه دوســـــــــم مــــــــــــی دارن

وسط قــــــــــصه می شه سر به سر من مـــی ذارن

تا می خواد قـــــصه تموم شه همه تنهام مــی ذارن

مــــــی تونم مثل همه دورنگ بـــــاشم دل نــــبازم

مــــــی تونم مثل همه یه عـــــشق بادی بــــسازم

تا با یک نـــــیش زبــــــون بترکه و خراب بـــــــــــشه

تا بـــــــیان جمعش کنن حباب دل ســــــــراب بشه

مــــــی تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی

مـــــــی تونم درست کنم تـــــــرس دل و دلواپسی

مــــــــی تونم دروغ بگم تا خودمو شــــــــیرین کنم

مــــــــی تونم پشت دلا قایم بشم کــــــــمین کنم

ولی با این همه حــــــــرفا باز مـــــــــــنم مثل اونام

یه دروغگو مـــــــی شم همیشه ورد زبــــــــــــــونا

یه نفر پیدا بـــــــشه به مـــــــــن بگه چیکار کــــنم

با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم ؟؟؟؟

من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم داره ؟؟؟

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره .........؟؟؟



پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:, :: 2:32 ::  نويسنده : کاظم

در فراقت از خدا یک چیز میخواهم برادر

                     گر نباشی در کنارم ، مرگ میخواهم برادر

من چه کردم که صبرست در نبودت قسمتم

                     من تو را میخواهم، کاش تو بودی ای برادر

تو برفتی و ندیدی که چه ابریست دلم

                    کاش بودی و بر من می تابیدی ، که تو خورشید بودی برادر

به گمانت که در فراقت من شوم یار کسی

                    تو عزیزی که عزیزتر از تو نیست ای برادر

از زمانی که تو رفتی این دلم غمگین است

                    ولی این را تو بدان که همیشه در یادی برادر

 

 اینو تقدیم میکنم به روح داداشم.....



پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:, :: 1:17 ::  نويسنده : کاظم

سلام دوستان.

امشب خیلی دلم گرفته امشب  اون شبیه که فردا صبحش تنها داداشم منو تو این دنیا تنها گذاشت و خودش رفت پیش خدا.امشب از آسمون خیلی گله دارم که چرا داداشم رو پیش خودش برد و منو نبرد تا تو این دنیا احساس تنهایی نکنم.فریاد

امشب این مطالب رو فقط بخاطر دادام میذارم.از شما دوستان هم میخوام که واسش فاتحه بخونین.

 



چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:, :: 22:49 ::  نويسنده : کاظم

به كسي كه دوستش داري بگو كه چقدر بهش علاقه داري 

و چقدر در زندگي براش ارزش قائل هستي 

چون زماني كه از دستش بدي، 

مهم نيست كه چقدر بلند فرياد بزني 

اون ديگر صدايت را نخواهد شنيد



چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:, :: 22:30 ::  نويسنده : کاظم

 

دریافت کد اهنگ متن دار




دریافت کد اهنگ متن دار